سلام دوست جونا این روزا با دانشگاه رفتن پوستم کنده شده اشتباه کردم پارسال رو مرخصی گرفتم با یه بچه چندماهه خیلی بهتر از یه بچه یک سال و چندماهه میشه درس خوند ماشاله نورایی همم حسابی شیطون شده و استادها در حال کندن پوست ما هستند همه ی همکلاسی ها هم مجرد و بیکارن و فقط من خدایا خودت کمک کن ...
سلام دوست جونا این روزا با دانشگاه رفتن پوستم کنده شده اشتباه کردم پارسال رو مرخصی گرفتم با یه بچه چندماهه خیلی بهتر از یه بچه یک سال و چندماهه میشه درس خوند ماشاله نورایی همم حسابی شیطون شده و استادها در حال کندن پوست ما هستند همه ی همکلاسی ها هم مجرد و بیکارن و فقط من خدایا خودت کمک کن ...
سلام فردا تولد نوراجانه فک کنم باید به چند تا عکس اتلیه بسنده کنیم تازه اونم اگه بشه تا حالا به روز تولد دخترم اینطور فکر نکرده بودم چه روز خاصی...ایشالا دانشمندشی گل مامان انشاله از سال اینده الان که چیزی از تولد نمیدونی نازدلم ولی سال اولته قربونت بشم...چگار کنم آخه اوج کارای زندگیم این چند روزه بوده.انشاله سال آینده ...
١مهر تولد نوراجانه ولی دخملی همچنان با دست گرفتن از در و دیوار راه میره نمیدونم برای تولدش چکار کنم،این دختر ماهم عجب روزی متولد شد دلم میخواد براش سنگ تموم بذارم اما همه چی همونطور که ادم میخواد پیش نمیره ...
بااینکه دخملی دیر سینه خیز رفتنو شروع کرد اما ٢روز نشده ٤دست و پا راافتاد بچه ها وقتی کوچیکن همش منتظریم بزرگ شن اما تقریبا همه ی مادرا معتقدن که هرچی میگذره کار آدم سختتر میشه ولی راستش من بااینکه خیلی دخملی شیطون شده اما هیاهوشو دوست دارم هرچند پوستمو کنده واقعا ...
دیروز بعد کلی انتظار بالاخره دختری یه خورده سینه خیز رفت بااینکه الان ٩ماه و ١٧روزشه ولی فقط دور خودش میچرخید و اصرار داشت دستشو بگیرم تا راه بره اما سینه خیز اصلا.. تا اینکه دیشب چشممون به جمال سینه خیز رفتنش روشن شد خداروشکر چقد تغییراتت شیرینه عزیزم ...